دیپلماسی علمی در تیررس عملیات روانی دشمن؛ تحلیل یک بحران ساختگی

چند ماهی است که فضای علمی و اجتماعی ایران در مواجهه با حضور پرشمار دانشجویان عراقی، به صحنه گفت‌وگوها و تضارب آراء تبدیل شده است؛ موضوعی که در ذات خود، یک نامسئله بود اما با نفرت‌پراکنی رسانه‌های معاند و همراهی ناآگاهانه یا عامدانه برخی رسانه‌ها و چهره‌های داخلی، به تدریج در حال تبدیل شدن به چالشی اجتماعی و سیاسی است.

فتحی‌زاده – چند ماهی است که فضای علمی و اجتماعی ایران در مواجهه با حضور پرشمار دانشجویان عراقی، به صحنه گفت‌وگوها و تضارب آراء تبدیل شده است؛ موضوعی که در ذات خود، یک نامسئله بود اما با نفرت‌پراکنی رسانه‌های معاند و همراهی ناآگاهانه یا عامدانه برخی رسانه‌ها و چهره‌های داخلی، به تدریج در حال تبدیل شدن به چالشی اجتماعی و سیاسی است.

 

در روزهای اخیر، این جریان با تحریک افکار عمومی، بستر تنش‌هایی در محیط‌های دانشگاهی را فراهم کرده است؛ وضعیتی که می‌تواند، اگر مدیریت نشود، به شکاف میان دو ملت تاریخی ایران و عراق بینجامد. آنچه آتش این چالش را شعله‌ور کرده، نه واقعیت میدانی، بلکه پنداری ساخته‌و‌پرداخته از سوی جریان‌های خاص و شیطنت برخی کشورهای همسایه است.

 

پرسش بنیادین در این میان آن است که: چه اراده‌ها و دست‌هایی در پس پرده، این پندار فراگیر را مهندسی می‌کند؟ تحلیل‌ها نشان می‌دهد که برخی از جریانات سیاسی داخلی و خارجی، به‌ویژه برخی کشورهای منطقه، هم‌راستا با اهداف خود در انتخابات ۱۱ نوامبر عراق، تلاش دارند تا با ایجاد فضای منفی نسبت به دانشجویان عراقی، ضریب نفرت‌پراکنی را افزایش داده و آن را به داخل عراق سرایت دهند.

 

هدف نهایی این پروژه، نه دانشجویان عراقی، بلکه تضعیف پیوندهای اجتماعی، فرهنگی و علمی میان ایران و عراق و فراهم کردن زمینه برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی بلندمدت این کشورها در عراق است.

 

بر اساس آمار، حضور دانشجویان عراقی در ایران پیشینه‌ای طولانی دارد. طی سال‌های گذشته، هزاران دانشجوی عراقی در دانشگاه‌های ایران تحصیل کرده‌اند. در جریان جنگ ۱۲ روزه، تعداد دانشجویان از حدود ۸۵۰۰ نفر به ۶۵۰۰ نفر کاهش یافت؛ کاهش موقتی که در شرایط بحران طبیعی بود.

 

اما نکته قابل تأمل اینجاست که پس از این دوره، حجم عملیات رسانه‌ای علیه دانشجویان عراقی به‌صورت تصاعدی افزایش یافت. هم‌زمان، رسانه‌های معاند با برجسته‌سازی گزینشی برخی حوادث، کوشیدند روایت مسمومی از حضور این دانشجویان در افکار عمومی ایران شکل دهند؛ روایتی که فاصله معناداری با واقعیت دارد.

 

در کنار عوامل سیاسی، یکی از ابعاد کمتر گفته‌شده این جریان، واهمه برخی کشورهای منطقه از تبدیل شدن ایران به مرجع علمی منطقه‌ای است. ایران با زیرساخت علمی قدرتمند، هزینه‌کرد هدفمند در آموزش عالی، و جایگاه فرهنگی ویژه، طی سال‌های اخیر به مقصدی مهم برای دانشجویان منطقه تبدیل شده است.

 

تربیت هزاران دانش‌آموخته خارجی، به‌ویژه از عراق، به معنای ایجاد شبکه‌ای از نخبگان علمی همسو با ایران در آینده است؛ شبکه‌ای که می‌تواند تأثیرات ژرفی بر روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشد. طبیعی است که این مسئله، با منافع برخی کشورهای همسایه ایران ناسازگار است و آنان تلاش دارند با ایجاد شکاف در سطح اجتماعی، روند طبیعی این مرجعیت‌یابی را مختل کنند.

 

پدیده حضور دانشجویان خارجی، به‌ویژه عراقی، باید در چارچوب دیپلماسی علمی تحلیل شود. این حضور موجب ارزآوری قابل توجه برای کشور از طریق شهریه، اقامت و هزینه‌های جانبی می‌شود؛ جایگاه بین‌المللی دانشگاه‌های ایران را ارتقا می‌دهد؛ بستر شکل‌گیری پیوندهای فرهنگی و نخبگانی عمیق میان ملت‌ها را فراهم می‌سازد و به توسعه پروژه‌های علمی، پژوهشی و فناورانه مشترک کمک می‌کند. در چنین شرایطی، هرگونه فضاسازی منفی علیه این دانشجویان، نه‌تنها خلاف منافع ملی است، بلکه تیر خلاص بر یکی از مؤثرترین ابزارهای دیپلماسی نرم ایران خواهد بود.

 

جمع‌بندی: مدیریت هوشمندانه روایت

 

آنچه امروز در موضوع دانشجویان عراقی می‌بینیم، نه یک بحران واقعی بلکه یک بحران روایتی است؛ بحرانی که با مدیریت هوشمندانه رسانه‌ای، روشنگری عمومی و تقویت حمایت‌های ساختاری از دانشجویان خارجی می‌تواند مهار شود.

در عصر جنگ روایت‌ها، دانشگاه‌ها و نهادهای علمی باید نقش فعال‌تری در روایت‌سازی ایفا کنند. اگر ایران بتواند این میدان را به درستی مدیریت کند، حضور دانشجویان عراقی نه تهدید، بلکه سرمایه‌ای راهبردی برای آینده علمی و ژئوپلیتیکی کشور خواهد بود.